جانانجانان، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

بر آستان جانان

اولین تجربه سینما!!!!!

    صبح امید من تویی با واسه پروازم تویی اسم تو مونده رو لبام جام می ناب تویی     نازنینم،دلبرم،جانانم اوایل آبان ماه رفتیم سینما فیلم مدرسه موشها..شما،من و خاله...سینما قدس.... این اولین باری بود که رفته بودیم سینما اما شما تصویری از سینما داشتی تو ذهنت..اگه گفتی چرا؟   آآآآآآآرررررررههههههههههههه گیگیه...به خاطر مستر بین!!!! داستان یکی از اپیزودهای سریال مستر بین این هست که مستر بین با دوست خانمش می رن سینما و پاپ کورن میخورن و فیلم ترسناک می بینن....شما هم همین تصور را از سینما داشتی..و البته المانی که تو این تصویر خیلی بزرگ بود و شما روش ...
12 آبان 1393

آی عکاس باشی عکاس باشی عکسمو بردار!!!!

        یک لحظه مرا تو از خودت دور نکن با اخم خودت مرا تو رنجور نکن جانان نفسم به با تو بودن گیر است پس باش و چراغ عمر مرا کور نکن   نفسم،قشنگم،جانانم درد و بلات تو جونم...این عکسهارو خونه بابابزرگ گرفتیم.وقتی دیگه با همه چیز تو خونه بابابزرگ بازی کردی و حوصلت سر رفت...یاد دوربین می افتی....خود هم می دونی که بابابزرگ کجا می ذارتش(تو کمدش)..می ری دوربینو بر می داری....پایه اش را بابابزرگ واست درست می کنه و تو هم اینجوری با این فیگورهات عکس می اندازی...   اخه تو چقدر نازی...چقدر ناز داری..من چقدر نازتو بکشم...دورت بگردم.... مثل اینکه به...
12 آبان 1393
1